Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تابناک»
2024-04-30@10:58:54 GMT

نامه ای اشک آلود برای مادر!

تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۵۶۶۳۹

از روزی که همسرم با زن دیگری ازدواج کرد زندگی من هم به جهنمی تبدیل شد و بالاخره از او طلاق گرفتم تا دو دخترم را زیر بال و پرم بگیرم اما سال ها بعد از این ماجرا روزی به خانه بازگشتم و با نامه ای اشک آلود روبه رو شدم که ...

به گزارش خراسان، زن 55 ساله که نگران و هراسان به مرکز انتظامی آمده بود تا چاره ای برای زندگی آشفته اش بیابد درباره سرگذشت تلخ خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری مصلای مشهد گفت:20ساله بودم که با «قربان» ازدواج کردم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اگرچه آن زمان همسرم اوضاع مالی خوبی نداشت، اما عاشقانه یکدیگر را دوست داشتیم و در کنار هم برای یک زندگی شیرین تلاش می کردیم.

شوهرم نیز تمام وقت کار می کرد با وجود این هیچ گاه احساس تنهایی نمی کردم.دو سال بعد دختر اولم به دنیا آمد و صفای دیگری به این زندگی عاشقانه بخشید، به طوری که دیگر حتی مشکلات اقتصادی را هم احساس نمی کردم. این روزهای خوش با تولد دومین دخترم شیرین تر شد ،گویی خوشبختی به زندگی ما حسادت می کرد تا جایی که وضعیت اقتصادی شوهرم روز به روز بهتر می شد و دیگر دغدغه های مالی هم نداشتیم، اما هنوز دخترانم دوران کودکی را سپری می کردند که پای یک زن دیگر در زندگی ام باز شد .آن قدر غرق در امور خانه داری و رسیدگی به فرزندانم بودم که از همسرم غفلت کردم و آن زن غریبه جای مهر و عاطفه مرا در قلب همسرم گرفت .آرام آرام «قربان» دیگر به خانه هم نمی آمد و تنها مخارج زندگی من و فرزندانم را می پرداخت.

شوهرم که حالا وضعیت مالی خوبی داشت همه اوقاتش را در کنار«سمیرا»(همسر دوم) می گذراند و من باز هم به دخترانم دلخوش بودم، ولی بالاخره کار به جایی رسید که دیگر نتوانستم آن زن را تحمل کنم و به همین دلیل در حالی از «قربان» طلاق گرفتم که قصد داشتم فرزندانم را زیر بال و پر خودم بگیرم و برای خوشبختی آن ها تلاش کنم.

همسرم نیز که چنین روزی را انتظار می کشید، خیلی راحت ما را ترک کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت. در این شرایط من به کارگری روی آوردم و زندگی ام را وقف دخترانم کردم. آن ها هم وقتی به سن نوجوانی رسیدند درس و مدرسه را رها کردند و وارد بازار کار شدند تا هزینه های زندگی کمی از روی دوش من برداشته شود. این درحالی بود که فرزندانم کمبود مهر پدری را با همه وجود خودشان احساس می کردند، اما کاری از دست من ساخته نبود و فقط سعی می کردم کاستی های مالی را جبران کنم! آن ها هر روز قد می کشیدند و بزرگ تر می شدند و من هم پا به سن گذاشتم به طوری که دیگر نمی توانستم کار کنم .

دختر بزرگم به 32 سالگی و دیگری به سن 27 سالگی رسیده بود، اما هنوز ازدواج نکرده بودند من هم فقط غرق در امور زندگی بودم و مهر و عاطفه مادری را نسبت به آن ها به فراموشی سپردم. به همین دلیل یک روز وقتی از بیرون به منزل بازگشتم نامه ای را روی اپن آشپزخانه دیدم که قلبم فروریخت و چشمانم اشک آلود شد. هر دو دخترم در آن نامه نوشته بودند که مادر! با آن که خیلی برای ما زحمت کشیدی و عمر و جوانی ات را برای ما صرف کردی، اما حالا ما می خواهیم مستقل زندگی کنیم و برای همیشه از کنار تو می رویم!ولی نگران نباش!شاید روزی بازگردیم و تو را به آغوش بکشیم...

آن ها مقداری از لوازم خانه را نیز با خودشان برده بودند تا مشکلی برای تهیه لوازم ساده برای پخت و پز نداشته باشند، اما من جگرگوشه هایم را از دست دادم و نمی دانم در این مسیر تلخ زندگی چگونه به این آشفتگی و بدبختی رسیدم، اما ای کاش ...

با صدور دستوری از سوی سرهنگ محمد ولیان(رئیس کلانتری مصلای مشهد)اقدامات مشاوره ای توسط کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی کلانتری در این باره آغاز شد.

منبع: تابناک

کلیدواژه: آلودگی هوا فساد چای دبش اکبر رحیمی حمید نوری جزایر سه گانه نامه اشک مادر آلودگی هوا فساد چای دبش اکبر رحیمی حمید نوری جزایر سه گانه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۵۶۶۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آبی که از سرچشمه گل آلود می شود ؛ داستانی تکراری این بار در روستای سرکلاته کردکوی

به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مرکز گلستان این در حالیست که خانه بهداشت روستا از آبها نمونه گیری کرده و به مرکز بهداشت گزارش داده است.
این روستا با ۳ هزار و ۳۰۰ نفر جمعیت ۱۰ و نیم لیتر بر ثانیه نیاز آبی دارد در حالی که از دو چاه آب روستا حداقل ۱۵ لیتر بر ثانیه آب برداشت می‌شود.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

دیگر خبرها

  • آبی که از سرچشمه گل آلود می شود ؛ داستانی تکراری این بار در روستای سرکلاته کردکوی
  • افشای راز زن دوم مرد میانسال بعد از مرگش
  • روایتی از طلبه جهادگر و مادر ۵ فرزند/ بچه ها برکت آوردند
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • صنایع پیشرفته برای صادرات تامین مالی می‌شوند
  • وعده های واردات وسایل نقلیه عمومی عملی می شود؟
  • تقسیم عشق در زندگی زوج مبتلا به «ای‌ال‌اس»/بیماری جزیی از زندگیست
  • کشف جسد خون‌آلود مرد جوان در غرب تهران/ قتل بی‌رحمانه فاش شد